English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (7478 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lay by U منطقه توقف
lay-by U منطقه توقف
lay-bys U منطقه توقف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
ramp U منطقه اصلی توقف هواپیما درفرودگاه
ramps U منطقه اصلی توقف هواپیما درفرودگاه
outrun U منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outrunning U منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outruns U منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
holding area U منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
transient forces U نیروهای در حال عبور یا نقل و انتقال نیروهای در حال توقف موقت در منطقه عملیات
holding area U منطقه توقف موقت [هوا فضا] [هوانوردی ]
Other Matches
drop zone U منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
damage area U منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens U منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
sanctuary U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
area of military significant fallout U منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
landing area U منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
airspace reservation U منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
service area U منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
run up area U منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
staging area U منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
haven submarine U منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
grid zone U منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
leave area U منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
polynia U منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
skid row <idiom> U منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
area oriented U بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
concentration area U منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
zone of fire U منطقه اتش منطقه تیراندازی
sectors U منطقه عمل منطقه مسئولیت
sector U منطقه عمل منطقه مسئولیت
combat zone U منطقه رزمی منطقه نبرد
crossing area U منطقه گذار منطقه پایاب
remotest U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remoter U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
kill area U منطقه خطر منطقه تلفات
remote U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
ranging U تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
line crosser U فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
comparative cover U پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
clandestine assembly area U منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
demolition target U منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
axial route U مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
launching area U منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
demolition guard U نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
defense coastal area U منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
demilitarization U تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
separation zone U منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
sweep U تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
island bases U پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
stand fast U فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
islands U منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
island U منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
intersectional service U قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
air defense action area U منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
area assessment U ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
area of operational interest U منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
air surface zone U منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
stoppages U توقف
park U توقف
parked U توقف
stoppage U توقف
parks U توقف
halted U توقف
syncope U توقف
stand U توقف
pausing U توقف
cessation U توقف
commorant U توقف
suspension U توقف
stop code U کد توقف
pause U توقف
suspensions U توقف
paused U توقف
interruption U توقف
suspension of payment U توقف
halts U توقف
tarriance U توقف
interrupt U توقف
stopple U توقف
halt U توقف
interrupts U توقف
stop U توقف
stopped U توقف
stops U توقف
interruptions U توقف
pauses U توقف
interrupting U توقف
flag stop U توقف
stopping U توقف
insolvency U توقف
failure U توقف کردن
stay U توقف مکث
bar stop U توقف میله
failures U توقف کردن
cease U ایست توقف
stop mechanism U مکانیزم توقف
come down gracefully U توقف منضبط
black induction U توقف القا
carport U توقف گاه
suspensive U درحال توقف
stayed U توقف مکث
stoppage of the game U توقف بازی
stayed U توقف کردن
stop sign U علامت توقف
break key U کلید توقف
stay U توقف کردن
stop bit U بیت توقف
break point U نقطه توقف
sudden stoppage U توقف ناگهانی
ceased U ایست توقف
ceases U ایست توقف
ports of call U بندر توقف
continuously U بدون توقف
stopcocks U وسیله توقف
no waiting U توقف ممنوع
no parking U توقف ممنوع
bankruptcies U توقف بازرگان
bankruptcy U توقف بازرگان
down time U زمان توقف
slack U توقف درحرکت
slackest U توقف درحرکت
slacks U توقف درحرکت
idle period U زمان توقف
hemostasis U توقف خونریزی
halting place U توقف گاه
stop instruction U دستورالعمل توقف
port of call U بندر توقف
parks U محل توقف
ceasing U ایست توقف
dead halt U توقف مطلق
program stop U توقف برنامه
stopcock U وسیله توقف
close U ایست توقف
closer U ایست توقف
closes U ایست توقف
closest U ایست توقف
payment stopped U توقف پرداخت
parking place U جایگاه توقف
thermal critical point U نقطه توقف
nonstop U بدون توقف
park U محل توقف
parked U محل توقف
halt instruction U دستورالعمل توقف
to sojourn [formal] [in a place as a visitor] U توقف کردن
until stop [up to the stop] U تا جای توقف
prevented U توقف رخ دادن چیزی
machine idle time U زمان توقف ماشین
machine down time U زمان توقف ماشین
shut down point U نقطه توقف تولید
cardiac arrest U توقف ناگهانی قلب
no end <idiom> U پی درپی بدون توقف
stop off <idiom> U توقف بین راه
stop dead/cold <idiom> U سریع توقف کردن
slow-down <idiom> U به توقف کامل نرسیدن
off one's back <idiom> U توقف آزار رساندن
avast U ایست توقف کنید
stop over U توقف کوتاه مدت
a thorugh train U قطار بدون توقف
cardiac arrests U توقف ناگهانی قلب
preventing U توقف رخ دادن چیزی
prevents U توقف رخ دادن چیزی
hover U درحال توقف پر زدن
hovered U درحال توقف پر زدن
hovers U درحال توقف پر زدن
rests U توقف فرمان ازاد
termination U خاتمه دادن یا توقف
whoa U امر به توقف دادن
measure U توقف رخ دادن چیزی
rest U توقف فرمان ازاد
hang up U معوق شدن توقف
prevent U توقف رخ دادن چیزی
hang-ups U معوق شدن توقف
hang-up U معوق شدن توقف
stop U ایستادن توقف کردن
time in U ادامه بازی پس از توقف
hold back U توقف مانع شدن
stops U ایستادن توقف کردن
stopped U توقف انجام کار
stopping U ایستادن توقف کردن
stops U توقف انجام کار
block U توقف رویدادن چیزی
blocked U توقف رویدادن چیزی
stopping U توقف انجام کار
blocks U توقف رویدادن چیزی
stopped U ایستادن توقف کردن
stop U توقف انجام کار
pull up U توقف کردن [اتومبیل]
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
stop U توقف منزلگاه بین راه
powered U توقف منبع تغذیه الکتریکی
dwell U ساکن شدن زمان توقف
protects U توقف آسیب دیدن چیزی
protecting U توقف آسیب دیدن چیزی
power U توقف منبع تغذیه الکتریکی
adjustable stop U توقف قابل تنظیم [مهندسی]
hold U دریافت کردن گرفتن توقف
holds U دریافت کردن گرفتن توقف
powering U توقف منبع تغذیه الکتریکی
stopping U توقف منزلگاه بین راه
dwell U محل توقف توقفگاه استراحت
dwelled U ساکن شدن زمان توقف
nonprogrammed halt U توقف برنامه ریزی نشده
dwelled U محل توقف توقفگاه استراحت
dwells U ساکن شدن زمان توقف
Recent search history Forum search
0نحوه کار با نرم افزار waze
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com